تالاب تاریکی پر از اشکام که میبینی
واماندهای در زیر یک بار گرانام عشق!
اندوهبارم، پرغبارم، پر غمام، اما
خود را برایات با تکانی میتکانام عشق!
گوشام به فرمان است تا دستور فرمایی
دل را به هر سویی که خواهی میرسانام عشق!
در شهر خالی از نفوسی ساکنام تنها
دستام به دامانات که من بیهمزبانام عشق!
کافیست مأوایام دهی تا خود ببینی زود
از هر چه زنجیر است خود را میرهانام عشق!
عمری شکیبی کردهام تا تشنهات گردم
حالا اگر منت گذاری جان فشانام عشق!
این برزخی سخت است میدانم که میدانی
یا حاجتام ده یا بزن آتش به جانام عشق!
✍ #شایان_شکیب
برچسب : نویسنده : cshayanshakib4 بازدید : 152