«مرگ سال پیر»
میگویند
مردی که گریه میکند
مردتر است
من ناخواسته مردی کردهام انگار
امروز، من مردی کردهام
چرا که بر مرگ سال پیر گریستهام.
در واپسین نفسهای روزگاری خورشیدی که شامگاه 29 اسپند ۱۳۹۷ جلالی ناگزیر از فرورفتن است
در کنج خانهای خاکستری در پسکوچهبرزنی گم از شهری ناشناس
من
بر مرگ دیرینهسالی گریستم که مرا از نو نگاشت و رفت؛
که مرا پیش گذاشت
بر درگاه وادی آفتابی که سر میرسد هر آن
آری...
در گریهزار دلتنگی غروب سال
در سرای ساکتی
با خود
تنها
من زجه کشیدم بر مرگ سالی
که نه تابوتاش بود، نه جنازه و نه سوگواری.
اینک
من جار میزنم به زاری
در آسایشی آرام و گنگ
که از هزار باهماد باشکوهتر است.
سال نوینه آبستن زایش است از پس پارینه
وامیچرخد زمین، زمان، جهان
و انسانی که امیدوار به بهاری دیگر است.
زندگی از رویی دیگر برمیگردد
به رویی دیگر وامیچرخد؛
به سروقت سرنوشت گردن میافرازم اکنون
و جهان را به شادکامی روانی نونوار فرا میخوانم.
میرسد دیگرْبهاری اینک
و دیگرْکسی دگردیسیده به هیأتی نو، با هیبتی نو
بریده از حرص و هوا و دسیسه و ریا
گریخته، دل کنده از شرارت آدمها
برمیخیزد از من.
سال من امسال
با زایشی دیگرسان سر میرسد
نه با ژست و قامت و نماد نو
که با نگاه و اندیشه و نهاد نو.
و این من ام رها گشته از یوغ ابلیسی هوا
باری...
نه جنگل در مه فرورفتهام چون پار
که کوهستان در زمین کوبیدهام امسال
نه بیابان از پوشش سوختهام چون پار
که رود از کوه جوشیدهام امسال؛
برخاسته برای برتافتن
برتافته برای برخاستن
و انسانی که بخواهد برمیخیزد
هتا اگر بارها فروریخته باشد.
بهار را خواندم با آوایشی تازه
اینبار خوب، خوش، دلپذیر
چون چشمه در من میزاید
چون باران بر من میبارد
و از من روحی وارسته میپاید به نجابت ایودامن
که چنین بادا سالاسال!
✍ # شایان_شکیب
#شعر_سپید
#مرگ_سال_پیر
#زایش_سال_نو
برچسب : نویسنده : cshayanshakib4 بازدید : 119