داغ رفتن

ساخت وبلاگ
«داغ رفتن»
صدای سکوت می‌آید
طنین سکوت می‌پیچد این‌جا
هردم 
فضای سکوت می‌دیسد این‌جا
آری
نجوای شب‌ست که در گوش هایم لالایی می‌خواند
گستره‌ی تاریکی‌ست که پیش چشم‌هایم مانور می‌رود
و من دیرگاهی‌ست که چمباته‌زنان
یاد تو را بر زبان خویش بُلغور می‌کنم.
راستی
خود، کجایی که یادت چون آس‌ْدستی
روان‌ام را می‌تکاند و آرد می‌کند؟!
کجایی راستی؟!
آاای!
نیستی و چونان آهن گداخته‌ای
که بر تنی می‌ریزد و انجماد انسان را می‌پوکاند
از پایه فروریزانده مرا، داغ رفتن‌ات.
هااای! 
من تو را جار می‌کشم بی‌صدا
تو را من فریاد می‌زنم، ناله می‌کنم بی‌صدا.
و فریاد من
خروش جان‌سوز همهْ ناکامان جهان‌ست
که از هراس هولناک غداره‌کشان جانور
درد را مچاله‌شده
در پستوی سرد سینه‌شان دفن کردند
فروافتادند 
و رفتند.
✍ #شایان_شکیب
________________________________
دیسیدن: شکل گرفتن، ریخت گرفتن
آس‌دست: آس یا آسیابی دستی که با نیروی دست می‌گردد، نه با نیروی آب، باد یا ستور (جانور چهارپا)، دست‌آس

 

شایان شکیب- شاعر و ترانه سرا...
ما را در سایت شایان شکیب- شاعر و ترانه سرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cshayanshakib4 بازدید : 142 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 19:14