ای جان خواستنی!
چهقدر دوری تو نزدیک است
و چهقدر نزدیکی تو دستنیافتنی؛
چهقدر دور از تو
با تو بودن احساس میشود
از ژرفنای مغاکهای فاصله!
در حضور باد و باران
آفتاب و سایه،
در بودشِ* کوه و دشت و جنگل و دریا
و در حضور روز و شب
تو یگانهای؛
چنان، چون گشودن فصل تازهای
که زمستاناش نیست
و من
از سایهها بیرون آمده
دل به روشنی و گرمایی سپرده
که تو خود، آنی.
های تو!
خود، هستیِ عشقی
نگاهات
نخ ابریشمینی که دانههای احساس مرا رشته کرده است
و کلامات
قیطانیست که سند عشق را معتبر میسازد.
بر من ببار!
فروتنانه ببار!
که تو آنْ بارانی
که کویر دلام را از آب زندگانی بیَنباشت؛
آی! تو همان نسیمی
که شمیم جانبخشاش
شور عشق را در وجودم به پا داشت.
در نخستهگان** عشق
با نبود تو خاموشی گزیدم
بی گُندُلهی*** گونههایات
و بی گُندُلهی گیسوانات؛
چنان که دلام در سدهی سکوت
تا پیدایی تو
بیتوشی**** خویش را پساویدن***** کند.
ای از سیاهی به نور، درنشسته!
هنگامی که چو خورشید، چهره پدید میکنی
بازتاب تپشام را در دالانهای شوق
نیوشیدن****** میخواهم.
ای دریچههای تاریکی را فروبسته!
پای، پیش نمیرود بیتو
که رهسپاری با دیگران
همهْ ارزانی ِ پایدرجایی بیتو باد!
و اینک منام و نگاهات به دوردست
که در بیمکانی افقام فرو میبَرَد.
دریغ! از آن هنگام که پرواز تو
نیلگون آسمانام را تیره گرداند.
دریغ! که من، خود
آزرده از این اوج بیشکوه
مرگ را نشخوار کردهام در سردابههای انتظار؛
که این رخدادِ زودآیند*******
هر آن
مرا از تراز زندگی، باز میتابد؛
و بهناچار
همگاهِ******** با دلسردی
گنداب گیتی گندیده را بهدرود میکنم.
______________________
* حاضر و ناظر بودن
** هنگامههای آغازین
*** برآمدگی، قلمبگی
**** نقص، نارسایی
***** بسودن، لمس کردن
****** گوشکردن
******* زودرس
******** همزمان
______________________
✍#شایان_شکیب
#شعر_سپید #عشق_
ناکامی_شکست_نافرجامی_جدایی_انتظار_سردی_تنش_آشفتگی_ناامیدی_مرگ
شایان شکیب- شاعر و ترانه سرا...
ما را در سایت شایان شکیب- شاعر و ترانه سرا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : cshayanshakib4 بازدید : 193 تاريخ : سه شنبه 18 دی 1397 ساعت: 21:26