دوریِ توزخمِ خورندهی عشق است؛غیابِ تو چون تکاپوی پیوستهی چشمهای داغکه سینهی زمین را میشکافدغَلَیانبا ارابهی زجر زمان همساز میشود،پوستم را میترکاندو استخوانام را میپوکاند.اکنونبا اندوهِ پو, ...ادامه مطلب
همچو جانی کهاز نفس، لب بربستبارِ دیگر، سالِ دیگر، بگذشتباز، نوزایی و نوروز از نوبارِ دیگر باز هم، روز از نوباز، عید آمد و آتشبازیگشت و گردش، رخبهرخ طنازیجشنِ بازیچهیِ ناهمسنگیبزمِ رومی با نوایی, ...ادامه مطلب
❇️موضوع: اصالت و انسانهای فرامایه و فرومایه❇️نویسنده: #شایان_شکیبشاگرد: استاد اصالت چیست، چه ویژگیهایی دارد و ماهیت آن چگونه است؟ چرا به بعضی آدمها میگویند اصالت دارد و به برخی میگویند اصالت ندار, ...ادامه مطلب
وقتی که چشمات بیهوا آواز در جانام سرودذوقام به رویات بال زد، شوقام به سویات رو نمودپیش از همین دم که برایام پل زدی تا قلب خودهرگز گذر از روی پل رویای هر روزم نبوددل را کشاندی تا دلات، تن را , ...ادامه مطلب
«رویای عشق»چشم انتظارم تا برویی از نهانام عشق!بالندهام سازی به سوی آسمانام عشق!تالاب تاریکی پر از اشکام که میبینیواماندهای در زیر یک بار گرانام عشق!اندوهبارم، پرغبارم، پر غمام، اماخود را برای, ...ادامه مطلب
ای جان خواستنی! چهقدر دوری تو نزدیک است و چهقدر نزدیکی تو دستنیافتنی؛ چهقدر دور از تو با تو بودن احساس میشود از ژرفنای مغاکهای فاصله! در حضور باد و باران آفتاب و سایه، در بودشِ* کوه و دشت و جنگ, ...ادامه مطلب
تو آنْ قِیْطانی که سند عشق را معتبر میسازد. آن نخ ابریشمینی که دانههای احساس مرا رشته کرده است. , ...ادامه مطلب
, ...ادامه مطلب
,شایان شکیب,شایان شکیبا,نفیسه شایان شکیب ...ادامه مطلب
او میرود من میروم او مستِ مست میرود من در لباس بیکسی آرام و آهسته روم او به کجا من به کجا شک میرود. شایان شکیب از دفترِ «فوارههای درد»,او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان,او میرود دامن کشان من زهر تنهائی چشان,او میرود دامن کشان من درد تنهایی چشان ...ادامه مطلب
,بدرود ای عشق من,بدرود ای عشق ...ادامه مطلب